توجیه برای فرار
اجتماع امروز با اوضاع نابسامانی که به خود گرفته است توجیه گر بسیار از کارهایی شده است که در ناپسندی آن شکی نیست و مانند بشر منقطع از آسمان ، یله و رها عمل میکنیم. از فعالیت شخصی گرفته تا رفتار اجتماعی همه خالی از نیتمندی و قرب الهی است. روزی عالم بزرگواری بر سر منبر رفت و با صدای بلند گفت ای مردم همه، شما را به توحید و یگانه پرستی دعوت میکنند، امروز من شما را به شرک دعوت میکنم . هر کاری که انجام میدهیم خدا را هم در آن شریک قرار دهیم.
حال ما نیز چنین است. بیائید کمی خدا را در نظر بیاوریم و دست از کارهایی که نارضایتی او را منجر میشود ترک کنیم.
یکی از دوستان برای توجیه یکی از گناهانی که شاید درجامعه امروز بین جوانان ما شیوع پیدا کرده است توجیه میآورد که چارهای جز این نیست و ما نمیتوانیم به جوانان بگوئیم که تقوی داشته باشید! و چشم گوش خود را در برابر معاصی ببندید! وقتی به جامعه امروز نگاه میکنیم، میبینیم که چنین است به عبارتی ما در مقام تصمیم گیری و سیاستگذاری اجتماعی نمیتوانیم تنها به عامل درونی افراد (تقوی) قناعت کنیم چرا که هر نیازی باید در خارج رفع شود . پس علاوه بر دعوت علمای دینی نسبت به کف نفس و خویشتنداری باید طوری عمل شود که شرایط خالی از فساد شود و راهکارهای درست برای رفع نیاز وجود داشته باشد. اما از جنبه شخصی و در مقام عمل به عنوان یک جوان هیچگاه توجیه پذیر نیست که برای خود گناهی را توجیه کنیم و بگوییم چون این عمل فراگیر است و یا اینکه جامعه شرایط را برای من مهیا نکرده است پس من خودم را آلوده کنم.
در جامعه امروز و در تاریخ همیشه کسانی هستند و بودهاند که حجت را بر ما تمام کردهاند ، یعنی آنها با قرارگرفتن در شرایط شبیه ما و یا حتی بدتر از آن با خویشتنداری، رضای الهی را کسب کردهاند و دامن خود را از آلودگی حفظ کردهاند. تدین و دینداری به این نیست که تا جایی که به نفع ماست معتقد باشیم ولی همین که کمی سخت میشود و باید لحظهای هوای خود را کنار بگذاریم ، هزاران توجیه بیاوریم که نمیشود. آری سخت است و به همین دلیل جهاد با نفس و خواستهها و هواهای نفسانی را جهاد اکبر نامیدهاند. این جهاد از کارزار در میدان جنگ بسیار سختتر است . شکست در این جنگ به کشته شدن نیست بلکه اسارت شیطان که بدر آمدن از انسانیت است بدترین شکستهاست. شیطان به دنبال اسیر گرفتن است و آنگاه با در دست گرفتن افسار انسانهای گنهکار و نشستن بر گردن افراد آنها را به سوی جهنم میکشاند. پیروز کسی است که نفس را قبل از اسارت بکشد. چرا که نفس مرده بدرد شیطان نمیخورد. ابتدای کار پیروزی محال به نظر میرسد ولی مهم این است که انسان خودش را به اسارت نسپارد و از شکستهای پی در پی مأیوس نشود و دوباره برگردد و جهاد را ادامه دهد. آنقدر مقاومت کند که در نهایت به فضل الهی پیروز شود.
خدایا جوانان ما را از آسیبها حفظ بفرما!