سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فانوس

صفحه خانگی پارسی یار درباره

بهترین پذیرایی

یا حق

گفتن از ماه کریم رب عظیم سخت دشوار است و درک آن قریب به محال. هنگامی که به خود می نگرم حتی فهم آنچه که خوبان روزگار در وصف این ماه مبارک از خود به جای گذاشته اند محال به نظر می رسد، چه رسد به اینکه از جان بنوشم و چشمه دل را فوران بخشم. حکایت دل ما حکایت سنگ های سفت شده ای است که تنها با عصای موسی و به اذن حق از آن آب جاری نمی شود. و چقدر در طلب آن تشنه و خشک شده ام. ای وارث موسی کلیم، تنها یک نظر از تو کافی است که چشمه ها پر آب شوند و سیلاب جاری شود. خدایا ... آمین!

رجب و شعبان گذشت و ما وارد کلاس ولایت نشده به توحید رسیدیم. حال چه انتظاری هست که درک توحید کنیم. ما جاهلانه در زندگی حیوانی بسر می بریم و از انسانیت بی خبر هستیم. باور کنید اگر خداوند رزقی بهتر از روزه سراغ داشت در این ماه بر سر سفره مهمانی می آورد و بندگان را به آن پذیرایی می کرد.

درک توحید بی ترک دنیا محال است و روزه تنها، نشانه ای از ترک و امساک است. روزه نفی است تا به ایجاب رسی. روزه لااله است تا به الا الله رسی.

ای دریغ از روزه داران واقعی. حال ما حال حیواناتی است که قدری آب و غذا از آنها دوره شده است و به هنگام رسیدن به آن مانند شتران بیابان عطش خود را خاموش می کنیم و از در ک حقیقت نه تنها غافل بلکه عاجز هستیم. عجز ما از سر و گردن بسته به آخور است که توانایی بیرون آوردن از آن را نداریم. تنها صدایی می شنوم و  افسوس می خورم. 

خدایا تاکی؟؟ یا کریم الصفح ...


ندای درون

می خواست حرفی بزند، نفس عمیقی کشید، در سینه حبسش کرد و اندکی تامل!!!

صحنه­ها از جلوی چشمش می­گذشت: اینکه دیگران هجوم می­آورند و با نگاهایشان او را می­خورند و تف می­کنند چرا که گوشتش تلخ است و حرام!! انگار که کفر گفته باشد. با خود فکر می­کند بگوید یا نه: چقدر واضح است چرا دیگران نمی­بینند آنچه من می­بینم؟ اگر نمی­بینند پس چه می­بینند؟ آ یا کور و کرند؟ مجنون و یا دیوانه­اند؟

دیگر نفسی برای او نمانده است و قلبش اکسیژن تازه می­خواهد. می­داند که اگر بگوید دم دیگری برای رساندن اکسیژن به قلب وجود نخواهد داشت . اما او نتوانست که نگوید، هر آنچه در سینه حبس کرده بود با تمام توان بیرون ریخت و داد کشید:

که یکی هست و هیچ نیست جز او                        وحده لا اله الا هو


خدا

سلام بر مهمانان ماه خدا

در این ایام عزیز بی مناسبت ندیدم که کمی معرفت خودمان را نسبت به حضرت حق بالا ببریم . در این زمینه مساعد دیدم که خطبه حضرت امام رضا روحی فداه  را در باب توحید از کتاب عیون اخبار الرضا نقل کنم . ان شاءالله باشد که از توهمات و خیالات بشری دور باشیم و هر چه بیشتر در کسب معارف حقه تلاش کنیم.

حضرت بالاى منبر رفت و زمانى طولانى نشست که سر خود را بزیر انداخته تکلم نمیفرمود و پس از آن خم شد و راست نشست و حمد و ثناى حقتعالى را بجا آورده و درود بر پیغمبر و آل او فرستاده و فرمود اول بندگى و عبادت خداوند معرفت او است و اصل معرفت خداوند توحید اوست و نظام رشته‏هاى توحید خدا نفى صفات است از او بجهت شهادت عقول که هر صفت و موصوفى مخلوقست و شهادت هر موصوفى که او را خالقى است که نه صفت است و نه موصوف و شهادت هر صفت و موصوفى باقتران این صفت بموصوف و شهادت اقتران بحدث و قدیم نبودن و شهادت حدث بممتنع بودن ازلى ممتنع از حدث یعنى بعد از ثبوت حدیث نفى مى‏شود از اینکه آن ممتنع است از حدث زیرا که ازلى با قدیم مقارن است پس با حدث منافات دارد پس خدا نیست کسى که به تشبیه ذات او شناخته شده و یگانه ندانسته او را کسى که کنه از براى او قرار داده و بحقیقت او نرسیده کسى که مانند براى او قرار داده و باو تصدیق نکرده کسى که نهایت از براى او قرار داده و تفوق و بلندى مرتبه از براى او قرار نداده کسى که از براى او مکان معینى قرار داده و باو اشاره نموده و او را قصد نکرده کسى که تشبیه کرده او را، و از براى او تذلل و خضوع ننموده کسى که از براى او اجزا قرار داده و او را اراده نکرده کسى که بوهم او را درک کرده.

ادامه مطلب...