سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فانوس

صفحه خانگی پارسی یار درباره

دین اجتماعی

 

یا حق

از همین حالا بازار بحثهای انتخاباتی داغ شده است و در گوشه و کنار زمزمه­ها و گاه فریادهایی هم شنیده میشود. چه میشود کرد! چند ماهی (البته اگر به خیر بگذرد) مهمان این فضای انتخاباتی-سیاسی در جامعه هستیم! اما آنچه مهم است فهم مسئله و درک ابعاد این موضوع است که ما را از دچار شدن به حواشی و کجراهه ها حفظ می­کند. 

اساس اسلام، برنامه برای انسان است تا او خودش را به مقصد برساند. انسان بالفطره مدنی است، به عبارتی مدنیت و اجتماعی زندگی کردن در نهاد انسان است و برای رسیدن به کمال همه جانبه مسیری جز زیست اجتماعی وجود ندارد. لذا  جامعه انسانی نیز مقصدی دارد و این جامعه انسانی  است که باید خودش را به آن منتها برساند، این میسر نخواهد شد مگر اینکه اراده جامعه به این امر تعلق گرفته باشد که بخواهد دیندار باشد و افعال مومنانه داشته باشد.

حال ایمان چیست؟ و نمود آن در جامعه به چه نحو است، خود بسی جای بحث دارد. اما حکومت و دولت اسلامی چطور باید باشند؟

همانطور که روشن است محور در این دیدگاه انسانیت انسان است، پس هر چند باید قانون و یا قالبی را برای اداره جامه طراحی کرد که متناسب روح فرامین اسلامی باشد اما فرد یا افرادی که در این عناوین قرار می­گیرند الزاما باید مومن و دیندار باشند. جامعه اسلامی علاوه بر اینکه نیاز به قوانین اسلامی دارد به افراد متعهد به اسلام نیز نیاز دارد . قانون هرچقدر مستحکم و مطمئن باشد ولی بدون افرادی که هر چند از لحاظ شخصی باتقوی و با ایمان باشند ولی  فهم اجتماعی از اسلام نداشته باشند، جامعه مومنانه اداره نخواهد شد. اینجا بحث فراتر از تدین در ابعاد فردی است. برای اداره جامعه ایمان و تقوای فردی شرط لازم است ولی کافی نیست. باید متدین به دین اجتماعی باشد، یعنی باید باور داشته باشد که اسلام برای جامعه انسانی برنامه دارد و این تنها اسلام است که می­تواند حرکت جامعه را به سمت کمال هدایت کند. فردی که مسئول است باید بداند همانطور که نماز واجب است، در اسلام احکامی وجود دارد که در زمینه اجتماعی واجب و لازم الاطاعه است. اصولا جامعه برای مهیا ساختن بستر کمال انسانی تعبیه شده است و این یک رابطه دو طرفه است، در این جامعه کسی باید مسئول و مدیر باشد که خود را به مرحله ای فراتر از تقوای فردی رسانده باشد. این امر مستلزم گسترش روح و اتحاد با جامعه و افراد جامعه می­باشد. چطور انسان مراقب و مواظب است که در دام و چاه نیفتد، همین حس را نسبت به افراد جامعه باید پیدا کرده باشد. بر همین اساس است که خلیفه الهی در زمین رهبر جامعه و مدیر جامعه اسلامی است. به همین نحو است تا خردترین مسئولیتها. اگر فکر شود که افراد بدون تعهد همه جانبه به اسلام میتوانند در رسیدن به جامه اسلامی نقشی اساسی ایفا کنند سخت اشتباه است و به عبارتی چوپانی کور برای گله گوسفند فائده ای نخواهد داشت.

از طرف دیگر مسئول با تقوی جامعه را به تقوی میکشاند و جامعه باتقوی، مسئول با تقوی تربیت میکند و او را در رأس امور قرار میدهد. این سیکل ادامه دارد تا جایی که انسانهای درون یک جامعه به حدی میرسند که همه مسئول هم هستند و این است که کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته!

اساسی ترین حکم اجتماعی اسلام ولایت پذیری است...