سلام
هر كار كني، با همه شكها و در تمام احتمالات، نميتواني خود بودن خود را انكار كني. تو خودت هستي و اين را ميبيني. شاهد ماجرا همين آزاريست كه پس از شك در توست كه در اصل ميپرسد اگر نه اينكه من خودمام پس من کهام؟! و اين من همان خود توست.
اما به نکتهي بسيار ارزشمندي اشاره داري و آن اينکه اساسا نميشود خود را بدون ديگري بيان کرد و يا اصلا تصور کرد!
و اين در هم تنيدگي نه فقط مفهومي و ذهني، که امري وجوديست!
و اين شايد همان اسّالاساس اصالت فرد و جامعه و راهنماي فهم پديدههايي چون نماز جماعت است!
موفق و مويد باشي
با عرض پوزش از پرچانگي و پرادعايي...